خیابان سی تیر تهران، نمونه ای از مدارای دینی
خیابان سی تیر تهران، نمونه ای از مدارای دینی
تولد پیامبر اسلام(ص) و تولد عیسی مسیح(ع) هفتهای ویژه و عیدی مشترک برای مسلمان و مسیحی. همنشینی این دو عید و البته همنشینی ادیان بعضی جاها پر رنگتر میبینی مثلاً خیابان خیام ارومیه یا خیابان سی تیر تهران. سی تیر را که مستقیم بیایی بالا ناخواسته چشمانت محو خانه و عمارتهای قدیمی میشود که در این شهر آشفته شاید کمتر نظیرش را ببینی. از ساختمانهای قدیمی و البته چشم نواز وزارت امورخارجه گرفته تا موزه آبگینه و عمارت مقدم و سردر باغ ملی و هتل نادری و... همگی اینجا جمعاند. البته اسم کوچهها هم مثل بافت این خیابان قدیمی است؛ کوچه میرزا محمد، امینالوزرا، شاهرخ، کوچه نوبهار و... کوچههایی که ناخواسته آدم را یاد فیلمهای قدیمی مثل هزاردستان میاندازد.اما چیزی که نظر هر بیننده را به خود جلب میکند وجود مسجد و کلیسا و کنیسه و معبد زرتشتیان کنار هم است. انگار این خیابان با بقیه جاها فرق میکند. صد البته که تفاوت هم دارد. اینجا از اسم کوچه و مدرسه و حتی مغازههایش میشود فهمید که یادگار قجر است و میزبان مذاهبی که سالها با هم در صلح و صفا کنار هم زندگی کردهاند.
اینجا عبادتگاهها به هم نزدیکند. ظهر و عصر صدای روحنواز اذان توی خیابان میپیچد، شنبهها هموطنان یهودی به کنیسهشان میروند، یکشنبهها هم صدای ناقوس کلیسا به گوش می رسد.
مسجد حضرت ابراهیم(ع)، کلیسای مریم مقدس، کنیسه حییم و آتشکده آدریان با هم فاصلهای ندارند و گاهی میشود که مسلمان و ارمنی هممسیر شوند تا برای نیایش به کلیسا و مسجد بروند؛ مثل «آرموند» که مکانیکی دارد و یکشنبهها همراه با کارگرش که مسلمان است مسیر مشترکی دارند؛ یکی برای نماز به مسجد میرود و آن یکی هم برای نیایش به کلیسا.
حال و هوای امسال شاید با سالهای گذشته متفاوتتر باشد، زیرا مسلمانان و مسیحیان کشور در یک هفته آماده میشوند برای برگزاری جشن پیامبرانشان. هموطنان مسلمان، کوچه و خیابانها را آذینبندی کردهاند با چراغهای رنگی و پرچمهایی مزین به نام رسول مهربانی. هموطنان مسیحی هم عروسک پاپا نوئل و کاج تزئینشده معروفشان را ویترین مغازههایشان کردهاند و خیابان سی تیر شاهد همه این تکاپوهاست.
از مرد سن و سالداری که مغازه جوراب فروشی دارد و به گفته خودش قدیمی خیابان سی تیر است از حال و هوای برگزاری جشن میلاد حضرت محمد(ص) یا حضرت مسیح(ع) در این خیابان میپرسم.
مرد موسپید کرده در حالی که چای تازهدمی برایم میریزد، میگوید: «اینجا برای خیلی از کسانی که برای نخستین بار گذرشان به خیابان سی تیر افتاده عجیب است، چون تصور اینکه معابد مذاهب مختلف در یک خیابان تقریباً کوچک، نزدیک هم باشند هیجانآور است. اینجا همه به کار خودشان مشغول هستند. هر کس دین خود را دارد. همه با هم دوست هستند و به عقاید و رسوم یکدیگر احترام میگذارند. من مسلمانم و هر وقت برای اعیاد و مراسمی مثل تولد امامان(ع) یا پیامبر(ص) شیرینی و شربت پخش میکنم همسایههایم حالا چه مسلمان باشند چه مسیحی یا زرتشتی به من کمک میکنند و در واقع در شادی ما شریک میشوند، البته این را هم بگویم که ماهم در شادی آنها برای مراسم کریسمس و تولد عیسی مسیح(ع)، شریک میشویم. این احترام دو طرفه است چه بسا اینکه آنها در وفات پیامبر و شهادت ائمه به احترام ما، مغازههایشان را تعطیل میکنند.
در طول 50 سالی که اینجا کاسبی میکنم یکبار نشده که مشکل یا اختلافی شدید بینمان بهوجود بیاید، اگر هم بوده بین خودمان حل کردهایم و دوستیمان را ادامه دادهایم. شاید اهالی این خیابان هریک مذهب خود را داشته باشد ولی چیزی که بینمان مشترک است اعتقاد به خدا، ایرانی بودن و اخلاق است که حس دوستی و اتحاد را بین ما محکم میکند.»
کمی بالاتر از تقاطع جمهوری – سی تیر کلیسای مریم مقدس و مدرسه فیروز بهرام با معماری خاص خودشان از دور نمایان هستند. یک کلیسا روبهروی مدرسه زرتشتیها. با زن مسنی که از کلیسای مریم مقدس بیرون میآید همکلام میشوم و از او میخواهم درباره زندگی در بین مسلمانان و تقارن سالروز تولد 2پیامبر در این هفته برایم بگوید:
«من در سن 35 سالگی همراه خانوادهام چند سالی برای زندگی به یکی از کشورهای اروپایی رفتیم ولی بعد از 3 سال به تهران بازگشتیم. آنجا احساس غریبگی میکردیم، دینمان با آنها فرقی نداشت اما مردمان خونگرمی نبودند. به نظرمان هیچ کجا مثل ایران نمیشود. باید بگویم مذهبمان با اکثریت مردم اینجا فرق میکند ولی همه ایرانی هستیم و به یکدیگر احترام میگذاریم.
به یاد دارم که در مراسم برگزاری جشن کریسمس دوستان و همسایههای مسلمان همیشه در کنارمان بودهاند و آنها نخستین کسانی هستند که پیش از سررسیدن این مراسم، تولد عیسی مسیح و کریسمس را به ما تبریک میگویند؛ البته این دوستی متقابل است و ما هم در کنارشان در بیشتر اعیاد و مراسم آنها مثل دهه محرم حضور داریم.
به نظرم در کمتر کشوری میتوان دید که اقلیتهای مذهبی کنار هم و بدون هیچ مشکلی زندگی کنند، من که ندیدهام و خوشحالم در کشوری زندگی میکنم که مردمانش به من و همآیینهایم احترام میگذارند. باور کنید که ما در کشور ارمنستان که اشتراکات دینی و فرهنگی زیادی با ما دارند این همه راحت نیستیم که در اینجا راحتیم.»
کمی آن سوتر از کلیسا سمت چپمان کوچهای هست به نام کوچه «زرتشتیان» و از اسمش هم پیداست که ساکنانش زرتشتی هستند. کانون دانشجویان زرتشتی و سازمان زنان زرتشتی تهران داخل همین کوچه است. در حال عکس انداختن از ساختمان قدیمی زرتشتیان هستم که چند جوان دانشجو از ساختمان بیرون میآیند. از آنها هم درباره همسایگیشان با مسلمانان و یهودیان و مسیحیان میپرسم و اینکه مراسم مذهبیشان را چگونه برگزار میکنند؟ یکی از آنها در جواب میگوید: «اینجا همه ایرانی هستند با دینهای مختلف که به یکدیگر احترام میگذارند و حتی در مراسم و آیینهای هم شرکت میکنند. این فرهنگی است که شاید در هیچ جای جهان نباشد که پیروان ادیان دیگر اینطور با هم وحدت داشتهباشند و راحت کنار هم زندگی کنند.
ما جشنهای ماهانه و مذهبیمان را به بهترین شکل برگزار میکنیم و حتی گاهی از هموطنان سایر ادیان برای تماشای این آیینها در آتشکدهمان حاضر میشوند که صحنههای دلگرمکنندهای برای زرتشتیان است. البته باید این را بگویم که ما هم در جشن و عزای سایر ادیان کم و بیش حضور داریم و اعیادشان را تبریک میگوییم و عزاداریشان را تسلیت. به عنوان مثال، این هفته تولد پیامبر مسلمانان و مسیحیان است که پیام تبریکی برای مسجد و کلیسای این خیابان خواهیم فرستاد.» اهالی خیابان سی تیر آماده شدهاند برای برگزاری آیینهایی که میهمانانی هم از سایر ادیان دارند. اینجا فرقی نمیکند چه دینی دارید، دوستی و احترام است که دلها را به یکدیگر نزدیک میکند.
همزیستی فرهنگ هاو ادیان در ایران
ایران همواره کشوری مهاجرپذیر و مأمنی برای ادیان ابراهیمی بوده است؛ هخامنشیان قوم یهود را از اسارت رهانیدند و به آنها پناه دادند و ساسانیان پیروان حضرت مسیح(ع) را. اساساً به همین دلیل قدیمیترین کلیساهای جهان در ایران بنا شد و خانه مقدس یهود و قبله اول مسلمانان نیز که توسط نصر ویران شده بود، با هنر معماران ایرانی و هزینه دربار هخامنشی تعمیر و آباد شد. در زمان اردشیر بابکان بنیانگذار سلسله ساسانی بسیاری به او هشدار میدادند که پذیرش آن همه مسیحی رومی، پایههای حکومت ایران را متزلزل خواهد کرد. چراکه آنها در نامهنگاری با اقوام خود، ناخواسته اخبار درون امپراطوری را نیز به دشمن مخابره خواهند کرد. اما اردشیر نتوانست از پذیرش پناهندگان تحت ستم سرباز زند و این ریسک بزرگ و تاریخی را پذیرفت. نکته قابل توجه آنکه فرهنگ عمومی مردم نیز همواره فرهنگی منعطف و پذیرا بوده و در طول قرنها همنشینی ادیان، هیچگاه به فکر حذف دیگری نیفتاده است.
فرهنگ ایرانی نه تنها مأمن و زمینه و بستری برای رشد و توسعه ادیان ابراهیمی بوده بلکه با زبان و فرهنگ «دیگری» نیز همین برخورد را داشته است؛ یونسکو چند سال پیش رسماً به دلیل زنده نگهداشتن زبان گرجی از ایران تشکر کرد. زبان ترکمنی در استان گلستان نیز بنابه ادعای کارشناسان سالمتر و زندهتر از ترکمنی ترکمنستان است. زبان ترکمنی در جمهوری ترکمنستان طی سالهای حکومت تزاری و کمونیستی بیش از سایر زبانها در این کشور آسیب دید. این نوع تعامل با فرهنگ و زبان سایر ملل نیز قرنها ریشه تاریخی دارد و راز کتیبههای سه زبانه آرامی، پارسی و عیلامی نیز در همین است؛ ایرانیان به عکس رومیان هیچگاه هنگام تسلط بر ملل و اقوام دیگر دین، فرهنگ، خط و زبان خود را تحمیل نکردند و اگر استراتژی تهاجم فرهنگی را در پیش میگرفتند اکنون یک سوم جمعیت جهان فارس زبان بودند؛ دلیل ساده اینکه بنابر برآوردهای جمعیتشناسان یک سوم جمعیت جهان در امپراطوری ایران میزیستند.
بنابراین پذیرش فرهنگ ایرانی و توسعه آن از سوی غیر ایرانیان تنها به دلیل علاقه و پیوند قلبی امکان پذیر بوده است به عنوان مثال توسعه فرهنگ و زبان ایرانی توسط ترکان سلجوقی در آناتولی و توسعه فرهنگ و زبان ایرانی در شبهجزیره هند توسط ترکان غزنوی. نفوذ فرهنگ و آیینهای ایرانی در مسیحیت و یهودیت نیز از همین زاویه قابل بررسی است از درختآرایی گرفته تا.
روزنامه ایران