نامه سرگشاده خطاب به طرفداران "انقلاب سوریه"

کد بلاگ : #2630
تاریخ انتشار : سه شنبه, 23 شهریور 1395 16:03
تعداد بازدید کننده : 1434
چاپ ارسال به دوستان
شما این مطلب را ارسال خواهید کرد:
نامه سرگشاده خطاب به طرفداران "انقلاب سوریه"
  • Reload بازآوری
بزرگ یا کوچک بودن حروف اهمیت ندارد
ارسال
به تازگی یکی از رهبران تاریخی مقاومت لبنان بر اثر حمله ارتش رژیم صهیونستی کشته شد و آن هنگام من این نامه سرگشاده را برای اندیشمندان و نظامیان "چپ گرا" که با حمایت از شورش در سوریه " و "سقوط دمشق" خود را مدافع مقاومت فلسطین می پندارند، فرستادم.

                                                                     

نامه سرگشاده ی و انتقادی یک سیاستمدار و استاد دانشگاه فرانسوی خطاب به طرفداران "انقلاب سوریه"

دکتر برونو گیگ Bruno Guigue

در بهار 2011 شما می گفتید که انقلاب کشورهای عربی امید زیادی در دل جوامعی که در زیر یوغ بندگی و اسارت جباران خونخوار هستند، به وجود آورده است. با خوش بینی وافر و به دقت، به استدلال های شما درباره ی این دموکراسی نوظهور معجزه آسا و نیز ادعاهایتان در خصوص جهان شمول بودن حقوق بشر، گوش سپردیم. در ابتدا، شما تا حدودی موفق شده بودید ما را متقاعد کنید، که اعتراض های مردمی که باعث سقوط دیکتاتورهای تونس و مصر شده بود، موجب برچیده شدن ظلم و استبداد در سایر سرزمین های عربی دنیا، در لبنان همچون سوریه، در یمن همچون بحرین و جاهای دیگر خواهد شد.
اما دیری نپایید که این اشعار تغزلی زیبا ناکامی هایی نیز به بار آورد. نخست، شکاف و به هم پاشیدگی در لیبی. قطعنامه سازمان ملل مصوب شورای امنیت که به اصطلاح برای کمک رسانی به شهروندان تهدید شده لیبیایی تنظیم شد، در واقع چک سفید امضای برکناری یک رهبر حکومتی بود که دیگر برای شرکای غربی خود دست و پا گیر می نمود. این عملیات «تغییر رژیم» که شایسته است آن را بدترین تجربه دوران نومحافظه کاران آمریکایی بنامیم، و در مسیر آرمان های ایالات متحده آمریکا توسط دو قدرت اروپایی و بنا به تعبیری نه چندان خوب، امپراطوری های نو ظهور تعقیب می شد، نهایتاَ منجر به فاجعه ای شد که هنوز لیبی نگون بخت تاوان آن را می پردازد. اکنون شاهدیم که فروپاشی این حکومت موجب گشت، کشور، تحت جاه طلبی های لجام گسیخته ی قبایل و گروه های آشوب طلبی قرار بگیرد که مغرضانه از سوی لاشخورهای طمع کار نفت در غرب ترغیب و تشویق می شوند.
با این حال در میان شما افراد دلسوزی وجود داشت تا در مسیر فرونشاندن عملیات حرکت کنند-همان گونه که بیش از این تجربه چنین شرائطی وجود داشته- و انتظار می رفت روشی مشابه در حکومت دمشق تحمیل گردد. زیرا به نظر می رسید باد آشوبی که در سوریه وزیدن گرفت تعبیر شما از این وقایع را اعتبار بخشیده و پیش از این نیز توجیهی برای جنگ طلبی علیه حاکم مستبد طرابلس بوده است. با این حال، سوای موج اخبار بی پایه و اساس رسانه ها، به عقیده برخی تحلیل گران، مواضع مردم سوریه متفاوت است و تظاهرات ضد دولتی فقط در چندین شهر سنتی که به نوعی کانون اپوزیسیون های افراطی اسلام گرا است اتفاق می افتاد، و این شور و حرارت اجتماعی طبقات فقیر و بحران زده آنقدر هم پر رنگ نبود که باعث سقوط دولت سوریه گردد.
شما تمامی هشدارهایی که با حسن نیت داده شد را نادیده گرفتید. از آنجا که این پیشامدها مطابق فرضیه های شما رقم نخورد، چاره ای ندارید جز اینکه آنها را مطابق میلتان تعبیر کنید. درحالی که ناظران بی طرف حوزه بین الملل، از قطبی شدن جامعه سوریه خبر می دهند ، شما فقط روی روایت هایی چون "قتل عام ملت توسط یک مستبد خونخوار" متمرکز شده اید. وقتی با یک دیدگاه بی طرف، می توان نقاط ضعف و نقاط قوت حکومت سوریه را ارزیابی نمود ، شما با اتکا به شعارهای مثلا اخلاقی و انسان دوستانه تان کماکان به دنبال سنگین کردن پرونده حکومتی هستید که خیلی هم مسئول خشونت ها و درگیری های جنگ کنونی نبوده است. شما شاهد تظاهرات زیادی علیه بشار اسد بوده اید ، اما خیابان های دمشق ، حلب و طرطوس را که مملو از اجتماعات عظیم حمایت از دولت و اصلاحات بود را نادیده گرفتید. شما آمار مخوفی از قربانیان حکومت را تهیه کردید اما آمار قربانیان مخالفان مسلح را به فراموشی سپردید. از نظر شما ، قربانیان به دو دسته ی بد و خوب تقسیم می شدند ، قربانیانی که این ارزش را دارد از آن ها حرف بزنید و قربانیانی که نمی خواهید حرفی درباره ی آن ها شنیده شود. شما گروه اول را به چشم دیدید در حالی که در مورد گروه دوم عامدانه خود را به کوری زدید.
در همان زمان، وقتی شما خیلی راحت سیاست داخلی دولت فرانسه را در راستای حفظ استقلال واهی خود نقد می کنید ، فرانسه در همه مراحل حق را به شما می دهد. به طور مسخره، درام سوریه که ساخته و پرداخته خودتان است با سیاست خارجی آقای فابیوس تلاقی پیدا می کند. وزیر خارجه وقت فرانسه نمونه بی بدیل خوش خدمتی و سرسپردگی است و شاهد حمایت بی چون و چرای وی از جنگ اسرائیل علیه فلسطینیان، پیروی بی قید و شرط از رهبری آمریکا و خصومت مضاعفش نسبت به مقاومت عربی هستیم. اما با وجود این ، به نظر نمی رسد پیوند تنگاتنگ و آشکار شما با وزارت امور خارجه فرانسه باعث رنجش خاطرتان شده باشد. شما در برابر افکار عمومی از فلسطینیان دفاع می کردید در حالی که در خلوت با قاتلین آن ها ضیافت شام داشتید. حتی برای نشست با رژیم صهیونیستی ، سیاسیون فرانسوی را همراهی کردید. شما حتی در صحنه نمایش رئیس جمهوری که اعلام می کند «همواره رهبران اسرائیلی را دوست خواهد داشت» حاضر و ناظر بودید.
شما به حق و به جا مداخله نظامی آمریکا علیه عراق را در سال 2003 محکوم کردید. در آن زمان نسبت به فضیلت بمباران برای استقرار دموکراسی بی تفاوت بودید و تردید داشتید که دست¬آوردهای واقعی این حملات آتشین برای شما چه خواهد بود! اما انزجار شما نسبت به سیاست توپ و تانک آنهم نسخه مدرن آن، به طرز عجیبی جنبه ی گزینشی دارد. چرا که در سال 2013 مواضعی که 10 سال پیش از این در برابر عراق اتخاذ کرده بودید را نادیده گرفتید و این بار جنگ علیه سوریه را جایز شمردید! آری، ده سال تجربه کافی بود تا آن قدر متقاعد شوید که راه نجات مردم سوریه را در گلوله باران آن کشور بجویید. کشوری که از ناحیه خود هیچ زیانی متوجه شما نکرده بود. شما با زیر پا گذاشتن عقاید ضد امپریالیستی خود، با علاقه و جدیت، همان برنامه ها و دستورالعمل های همیشگی واشنگتن را دنبال نمودید. شما نه تنها بیدرنگ و وقیحانه هواپیماهای بمب افکن بی-52 را مورد تشویق قرار دادید بلکه همان تبلیغات مضحک آمریکایی را در مورد عراق قبل از جنگ و دروغ های فراموش نشدنی زمان بوش را از سر گرفتید؛ گویی برای مصونیت خود نیازمند چنین سیاستی بودید!
در مدتی که شما در مطبوعات فرانسه انبوهی از خزعبلات به هم می بافتید ، یک روزنامه نگار و محقق سرشناس آمریکایی ، پرچم دروغینی را که بر پایه آن ، بشار اسد را مسئول حمله ی شیمیایی معرفی کرده بود و هیچ نهاد بین المللی او را متهم نکرده بود به زیر کشاند؛ اما در مقابل ، گزارشات مرکز فناوری ماساچوست و سازمان منع استفاده از سلاح های شیمیایی، این حمله را به جناح مخالف نسبت داده اند. شما اتفاقات را نادیده می انگارید و آن ها را بر حسب نیاز تغییر می دهید، و در این اثنا ، مستأصل و درمانده ، آهنگ خود را در میان این گفتگوهای دروغین می نوازید و از این بدتر ، شما همچنان به کار خود ادامه می دهید. چرا، وقتی خود اوباما هم به ناکارامدی چنین سیاستی اعتراف می کند، شما همچون سگ نگهبانی که پس از ناپدید شدن مزاحم پارس می کند، اصرار به تکرار این مهملات دارید؟ انگیزه ی شما از این کار چیست؟ انگیزه ی شما توجیه بمباران علیه یک حاکمیت قانونی آنهم به جرم نپذیرفتن دستور امپریالیسم است. اینها همه برای کمک به ایجاد یک شورش در سوریه است که چهره ی واقعی آن را پوشانده اید، و تلاش دارید با جای آن یک اپوزیسیون مثلا دموکراتیک و لائیک را اعتبار بخشی کنید؛ اپوزیسیونی که تحرکاتش فقط در سالن هتل های بزرگ دوحه، پاریس و آنکارا برقرار بوده است.
شما این به اصطلاح «انقلاب سوریه» را تمجید نموده اید اما از سوی دیگر به طرز عوام فریبانه ای چشمان خود را بر نتایج مافیایی آن، بر نزاع های فرقه ای آن و بر منابع مالی مشکوک و سؤال برانگیز آن بستید. شما مواظبت نمودید که نفرت فرقه ای الهام بخش این جنگ، مخفی بماند. نفرتی بیمارگونه که در تمامی افکار و عقاید متاثر از وهابیت به عنوان پایه و اساس این بیزاری، وجود دارد. خوب می دانستید ماهیت بعثی و لائیک حکومت کنونی شرایط زندگی ایمن برای اقلیت ها ایجاد می کند، اما به آن توجهی نکردید تا جایی که حتی کسانی را که از مسیحیانِ شکنجه شده دفاع می کردند، ابله خواندید. اما این همه ی ماجرا نیست. هنگام ارائه گزارش این آخرین لکه ی ننگ نیز باقی خواهد ماند : شما از سیاست لوران فابیوسی حمایت کردید که جبهه النصره ، شاخه سوری القاعده برای او "خوب کار می کرد". دیدن رهگذران قطعه قطعه شده در خیابان های حمص یا علویونی که توسط شورشیان کشته شده اند تأسف بار است؛ متاسفانه از نظر شما، آن ها ماهی های بی ارزش صید هستند.
بین سال های 2011 و 2016 ، ماسک از صورت ها افتاد. از یک طرف دم از حقوق بین الملل می زنید و از طرف دیگر نقض حقوق بین الملل علیه یک حاکمیت قانونی را مورد تشویق قرار می دهید. شما ادعا می کنید که دموکراسی را برای مردم سوریه تقویت کرده اید، اما در واقع حامیان تروریسمی شده اید که به جان این مردم افتاده است. شما خود را حامی ملت فلسطین معرفی می کنید، در حالی که در جبهه اسرائیل حرکت می کنید. هنگامی که یک موشک صهیونیستی به سوریه اصابت کرد، اصلا نترسید؛ هرگز به دوستان شما برخورد نخواهد کرد. با عنایت اسرائیل، سازمان سیا، و خود شما، این شورشیان شجاع و دلیر، آینده ی درخشان سوریه را تحت لوای تکفیر رقم می زنند. موشک های صهیونیستی هم قرار است به زودی یکی از رهبران مقاومت عربی را که به شما خیانت کرده است، از بین ببرد.
(برونو گیگ، Bruno Guigue متولد 1962در شهر تولوز بوده و از سیاستمدارن فرانسوی و استاد دانشگاه در شاخه های فلسفه و حقوق بین الملل می باشد. وی هم اکنون در دانشگاه رئونیون به تدریس حقوق عمومی مشغول بوده و صاحب آثار و تالیفات متعددی از جمله مقالات و چندین کتاب است. برونو گیگ از کارکنان عالی رتبه دولت فرانسه محسوب شده و تاکنون در سمت هایی چون مدیر کابینه بخشداری منطقه رئونیون و نیز معاون بخشداری مارسی فعالیت نموده است.)
مترجم: حامد قاضی
مردادماه 95

 

     

 

“ نامه سرگشاده خطاب به طرفداران "انقلاب سوریه" ”
تگ ها سوریه